جدول جو
جدول جو

معنی پنبه چولی - جستجوی لغت در جدول جو

پنبه چولی(پَمْ بَ)
نام قریه ای از دهستان اندرود در فرح آباد مازندران که جمعی از کردان مدان لو در آنجا مقیمند. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 13 و 120)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پنبه کوهی
تصویر پنبه کوهی
پنبۀ نسوز، نام تجاری هر یک از اقسام مختلف سیلیکات های معدنی منیزیم که به شکل رگه هایی در بعضی سنگ ها یافت می شود
فرهنگ فارسی عمید
(پَمْ بَ / بِیِ)
حجرالفتیله. آذرشست. آذرشین و آذرشب هر دو غلط است و آذرشست صحیح آن است و ما در آذرشین و آذرشب بغلط رفته ایم. رجوع به الجماهر بیرونی شود. معدن آن در خراسان و کرمان و بلوک کوه بنان است. رگه های پنبۀ کوهی در یک فرسخی شمال کوچار (اطراف کوه بنان) که مخلوط با توده های آهکی و گچی است دیده شده و از نقطه ای که کار کرده اند بقطر بیست وپنج سانتیمتر رگه دیده میشود. وسعت تمام این معدن شاید از دویست متر تجاوزنکند، در دو فرسخی معدن فوق رگه های دیگری که باریکتر است کشف گردیده و قطر آنها در اغلب نقاط یک سانتیمتر میباشد ولی این معادن بواسطۀ قلت و کمی ثروت قابل استفاده نیست. (جغرافیای اقتصادی کیهان صص 263)
لغت نامه دهخدا
(پَمْ بَ / بِ)
طرز دوختن جامه ای که حشو پنبه دارد
لغت نامه دهخدا
گونه ای از سنگهای آذرین که جزو دسته آمفیبولهاست و بر اثر تجزیه برخی عناصر قلیایی آمفیبول ترکیبات سیلیکات منیزی و سیلیکات کلسیم آن بصورت الیاف و رشته هایی در میایند که خاصیت نرمش و انعطاف دارند و ازینرو قابل استفاده در نساجی هستند حجر الفتیله آذرشست پنبه نسوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه دوزی
تصویر پنبه دوزی
طرز دوختن جامه ای که حشو پنبه دارد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پنبه کوهی
تصویر پنبه کوهی
آمینات
فرهنگ واژه فارسی سره
ساقه و شاخه های شک شده ی بوته ی پنبه که برای سوخت درتنور
فرهنگ گویش مازندرانی
چوب پنبه، از ادوات ریسندگی سنتی
فرهنگ گویش مازندرانی